ادبیات، از آغاز پیدایش خود در سیر تاریخی بشر، همواره مأمنی برای جانهای دردمند و امیدهای کاشته شده در دل طوفانها بوده است. در میان شاخههای گسترده این درخت سترگ، ادبیات مقاومتجایگاهی یگانه و ارزشی ویژه دارد؛ چرا که روایتگر سرگذشت انسانهایی است که با قامتی استوار، در برابر موجهای سهمگین ظلم، تبعیض و تجاوز ایستادهاند. این ادبیات، نه تنها ثبتکننده خاطرات فردی و جمعی در روزهای بحران است، بلکه تپشهای قلب ملتی را به گوش تاریخ میرساند و نسلهای آینده را به تأمل و پایداری فرامیخواند.
ادبیات مقاومت در ذات خود، دو چهره از تجربه انسانی را به تصویر میکشد؛ دلهرهها و امیدها.دلهرهها بازتابی از اضطراب و بیمی هستند که در روزگار تاریک، بر جان و روان مردم سایه میاندازند؛ روزگاری که هر لحظهاش میتواند خبر از فقدانی تازه، حملهای ناگهانی یا تصمیمی سرنوشتساز داشته باشد. اما در همین هنگامه، پرتو امید از میان ابرهای تیره میگذرد و بر صفحه جان میتابد؛ امیدی که چونان ریشهای پنهان، به زندگی و ایستادگی نیرو میبخشد و شعله آرمان را سرپا نگاه میدارد.
نشست علمی ـ پژوهشی «ادبیات مقاومت؛ دلهرهها، امیدها»تلاشی است برای تأمل عمیق در این رابطه ظریف و پررمزوراز. این همایش بستری فراهم آورده است تا پژوهشگران، استادان، شاعران، نویسندگان و دوستداران ادبیات گرد هم آیند و ابعاد گوناگون این دوگانه را در آینه آثار ادبی بررسی کنند. از تحلیل محتوایی اشعار و داستانهای مقاومت گرفته، تا بررسی زبان، ساختار و شگردهای رواییای که توانستهاند همزمان رنج و امید را در کنار یکدیگر بنشانند.
در این میان، کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدّظلّهالعالی)، همواره راهنمای اندیشه مقاومت بوده است؛ آنجا که تأکید میفرمایند «مقاومت، تنها یک راهبرد مقطعی نیست، بلکه یک منطق پایدارِ زندگیِ ملّتهای آزاده است. در پرتو مقاومت است که عزّت، امنیت و آینده روشن به دست میآید» این نگاه، ادبیات مقاومت را از سطح یک واکنش زودگذر به جایگاه یک گفتمان ماندگار ارتقا میدهد و نشان میدهد که چگونه واژهها و روایتها میتوانند در برافراشتن پرچم حق و ایستادگی، همسنگ میدانهای جهاد و کوشش باشند.
محور مقاومت، نه تنها مفهومی جغرافیایی یا سیاسی، بلکه شاکلهای فکری و فرهنگی است که ریشه در تاریخ مبارزات ملتها علیه سلطهطلبی و استعمار دارد. این محور، در حقیقت شبکهای از باورها، آرمانها و کنشهای همسو است که با ارادهای مشترک در برابر اشغالگران و قدرتهای استعماری ایستادگی میکنند. زنده نگه داشتن اندیشه مقاومت، ضرورتی است برای پاسداشت هویت ملی و دینی، حفظ استقلال فرهنگی، و دفاع از کرامت انسانی؛ چرا که فراموشی این اندیشه، به معنای تسلیم شدن در برابر فرایند خاموش و تدریجی سلطهپذیری است. ادبیات مقاومت، با روایتهای خود، همچون حافظه زنده این محور عمل میکند و با هر سطر و واژه، نسلهای آینده را به ادامه مسیر پایداری و ایستادگی فرا میخواند. در پیوند با تحولات معاصر، تجربه «جنگ دوازدهروزه» که رژیم صهیونیستی علیه ایران آغاز کرد، نمونهای روشن از عینیت یافتن منطق مقاومت در میدان عمل است. این نبرد، که در ابعاد نظامی، رسانهای و روانی جریان یافت، نه تنها آزمونی برای توان دفاعی و انسجام ملی بود، بلکه نشان داد چگونه تفکر مقاومت میتواند در کوتاهترین بازه زمانی، اراده دشمن را به چالش بکشد و موازنه بازدارندگی را به سود جبهه آزادیخواهان تغییر دهد. ادبیات مقاومت نیز با ثبت این واقعه، رسالت خود را در انتقال تجربهها و تقویت گفتمان پایداری ایفا میکند و آن را در حافظه تاریخی ملتها ماندگار میسازد.
هدف اصلیاین همایش آن است که نشان دهد چگونه ادبیات مقاومت توانسته و میتواند، هم نقش سپری برای هویت فرهنگی ایفا کند و هم پلی برای عبور از تلخیهای تاریخ به سوی فردایی روشنتر. چنین ادبیاتی، با واژههایی که گاه از دلی شکسته برمیآیند و گاه از ایمانی تزلزلناپذیر سرچشمه میگیرند، میتواند در حافظه جمعی ملتها ماندگار شود و چراغ خاطره و بیداری را فروزان بدارد.